« قال رسول الله (ص) یکون من امّتی المهدی ، فان طال عمره او قصر عمره ، عاش سبع سنین او ثمان سنین اوتسع سنین ، یملاء الارض قسطاً وعدلاً و تخرج الارض نباتها و تمطر السماء قطرها ــــــ رسول خدا فرمودند: مهدی از امّت من است ؛ پس چه عمر او طولانی گردد و چه کوتاه ، چه هفت سال زندگی کند یا هشت سال یا نه سال ، زمین را پر از قسط و عدل می کند و زمین گیاهش را خارج می کند و آسمان قطراتش را فرو می فرستد» ( مسند احمد حنبل ، ج3 ، ص 27 ) شبیه همین حدیث در منابع زیر نیز آمده است البته با مقداری تفاوت تعبیر:
سنن ابی داود ، ج2 ،ص310 ـــ سنن ابن ماجه ، ج2 ، ص 1366 ــ المستدرک حاکم نیشابوری ، ج 4، ص442 و464 و 465 ـــ مجمع الزوائد هیثمی ، ج7 ، ص313 و ...
جناب تفتازانی ، از کبار متکلّمین اهل سنّت نیز ، در یکی از مهمترین کتب کلامی اهل سنّت ، یعنی شرح المقاصد فی علم الکلام ، ج2 ، ص307 آورده است. « عَنْ أَبِی سَعِیدٍ الْخُدْرِیِّ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: الْمَهْدِیُّ مِنِّی أَجْلَى الْجَبْهَةِ أَقْنَى الْأَنْفِ یَمْلَأُ الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا کَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً یَمْلِکُ سَبْعَ سِنِینَ ـــــ ابو سعید خدرى روایت نموده که پیغمبر صلى اللَّه علیه و آله فرمود: مهدى از من است: پیشانیش باز و بینیش باریک می باشد. زمین را پر از عدل و داد کند، چنان که پر از ظلم و جور شده باشد، و هفت سال سلطنت نماید. »
وی در ادامه گفته است: علما بر این اعتقادند که او امام عادلی است از فرزندان فاطمه ؛ که خدا هر گاه اراده نماید او را خلق می کند و او را پیروز کننده ی دین خود قرار می دهد و شیعه بر این پندار است که او همان محمّد بن حسن عسکری است که از مردم مخفی گشته است. حدیث فوق در تاریخ ابن خلدون ، ج1 ، ص 315 ، نیز آمده ؛ وی گفته است این حدیث بر مبنای مسلم (صاحب صحیح مسلم )صحیح است.
حدیث متواتر ثقلین در منابع اهل سنّت
« قال رسول الله(ص):« ... فانظروا کیف تخلّفونی فی الثقلین. فقام رجل فقال یا رسول الله و ما الثقلان؟ فقال رسول الله صلی الله علیه و سلم الاکبر کتاب الله ؛ سبب طرفه بید الله و طرفه بأیدیکم فتمسکوا به لم تزالوا و لا تضلّوا. والاصغر عترتی و انّهما لن یفترقا حتّی یردا علیّ الحوض و سألت لهما ذلک ربّی فلاتقدّموهما فتهلکوا و لاتعلّموهما فانّهما اعلم منکم.ــــــــــــ بنگرید که پس از من، با دو یادگار گرانبهاى من چگونه رفتار مىکنید؟ مردی برخواست و پرسید: یا رسول الله! دو أثر گرانبهاى شما چیست؟ فرمود: ثقل اکبر کتاب خداست؛ وسیله ای که جانبى از آن در دست خدا مىباشد و طرف دیگر آن در اختیار شما قرار گرفته است؛ پس به آن چنگ بزنید که نمی لغزید و گمراه نمی شوید. و ثقل اصغر عترت من است؛ که همانا آن دو هرگز از همدیگر جدا نمی شوند تا در کنار حوض کوثر بر من وارد شوند. و من هم از پروردگارم همین اتحاد و یگانگى را براى آنها درخواست کردهام. پس بر این دو پیشى نگیرید که به هلاکت مىرسید و سخنى به آنها نیاموزید که آنان از شما داناترند»(المعجم الکبیر ،الطبرانی ، ج3 ، ص66)
« ... فانظروا کیف تخلفونى فى الثقلین . فنادی مناد: و ما الثقلان یا رسول اللّه؟ قال: کتاب اللّه طرف بید اللّه و طرف بأیدیکم فاستمسکوا به و لا تضلوا، و الآخر عترتى، و إن اللطیف الخبیر نبأنى أنهما لن یتفرقا حتى یردا علی الحوض، و سألت ذلک لهما ربى، فلا تقدموهما فتهلکوا، و لا تقصروا عنهما فتهلکوا، و لا تعلموهم فانهم أعلم منکم، ثم اخذ بید علی رضی الله عنه فقال من کنت أولى به من نفسه فعلىّ ولیه، اللهم وال من والاه، و عاد من عاداه. ــــــــــــــــ بنگرید که پس از من، با دو یادگار گرانبهاى من چگونه رفتار مىکنید؟ پرسیدند: یا رسول الله! دو أثر گرانبهاى شما چیست؟ فرمود: یکى کتاب خداست که جانبى از آن در دست خدا مىباشد و طرف دیگر آن در اختیار شما قرار گرفته است؛ به آن چنگ بزنید و گمراه نشوید. و دیگرى عترت من است؛ خداى لطیف و دانا ، مرا مطّلع ساخته که این دو هرگز از هم جدا نمی شوند تا کنار حوض کوثر بر من وارد شوند. و من هم از پروردگارم همین اتحاد و یگانگى را براى آنها درخواست کردهام. پس بر این دو پیشى نگیرید که به هلاکت مىرسید و در مورد آنها کوتاهى نکنید که هلاک خواهید شد. و سخنى به آنها نیاموزید که آنان از شما داناترند. سپس دست علی (ع) را گرفت و فرمود: هر که من نسبت به جان او، از خود او اولاترم، على هم اولاتر است به جان او. پروردگارا! دوستش را دوست و دشمنش را دشمن بدار.»(المعجم الکبیر ،الطبرانی ، ج3 ، ص167)