احادیث دوازده خلیفه در کتب معتبر اهل سنّت
« عن جابر بن سمرة قال: سمعت النبى صلى اللّه علیه (و آله) و سلم یقول: یکون اثنا عشر أمیرا فقال کلمة لم أسمعها، فقال أبى: إنه قال: کلهم من قریش ـــ جابر بن سمره گوید: شنیدم از رسول الله (ص) که می فرمودند: دوازده امیر خواهد بود. سپس کلمه ای فرمودند که من نشنیدم. پدرم گفت: فرمودند: همگی از قریش خواهند بود.» (صحیح بخاری، ج8، ص127) « عن جابر بن سمرة قال: سمعت النبى صلى اللّه علیه (و آله) و سلم یقول: لَا یَزَالُ الْإِسْلَامُ عَزِیزاً إِلَى اثْنَیْ عَشَرَ خَلِیفَةً ثُمَّ قَالَ کَلِمَةً لَمْ افْهَمْهَا ، فقلت لأبی: ما قال؟ قال: کلّهم من قریش ــــ جابر بن سمره گوید: شنیدم از رسول الله (ص) که می فرمودند: همواره اسلام عزیز است با دوازده خلیفه. سپس کلمه ای گفتند که من نفهمیدم ؛ به پدرم گفتم: چه فرمودند؟ گفت: فرمودند: همه از قریش می باشند» ( صحیح مسلم ،ج6،ص3) « عَنْ جَابِرِ بْنِ سَمُرَةَ قَال: دَخَلْتُ مَعَ أَبِی عَلَى النّبی (ص) فسمعته یقول: إِنَّ هَذَا الْأَمْرَ لَنْ یَنْقَضِیَ حتّی یَمْضِیَ فِیهمْ اثْنَا عَشَرَ خَلِیفَةً ثُمَّ تکلّم بکلام خفیّ علیّ ؛ قال قلت لابی ما قال؟ قال قال کلّهم من قریش ـــــ جابر بن سمره گوید: به اتفاق پدرم خدمت حضرت رسول صلى اللَّه علیه و آله رسیدیم ، شنیدم که حضرت می فرمودند: این امر منقضى (سپری) نخواهد شد تا آنگاه که دوازده نفر خلیفه در میان ایشان بگذرند ؛ سپس مطلبى خفی فرمودند. به پدرم گفتم: چه فرمودند؟ گفت: فرمودند: همه از قریش خواهند بود» (صحیح مسلم ،ج6 ،ص3)
جناب احمد حنبل ـ یکی از ائمه مذاهب چهارگانه اهل سنّت ـ نیز از جابر بن سمرة نقل نموده که گفت شنیدم که رسول الله صلّی الله علیه و سلّم می فرمودند: « یکون لهذه الامّة اثنا عشر خلیفة ـــ برای این امّت، دوازده خلیفه خواهد بود.» (مسند احمد جنبل، ج5،ص106)
همچنین جناب احمد حنبل، از انس بن مالک نقل نموده که گفت: « انّ رسول الله صلّی الله علیه و سلّم قام علی باب البیت و نحن فیه، فقال: الائمة مِن قریش ... ـــ همانا رسول خدا(ص) در ورودی خانه ایستاد در حالی که ما درون خانه بودیم، و فرمود: امامان از قریش هستند. ... .» (مسند احمد جنبل، ج3،ص129 و ص184(با کمی تفاوت) و السنن البیهقی، ج3، ص121)
حاکم نیشابوری، از اکبار اهل سنّت، نیز به نقل از علی(ع) آورده است: « قال رسول الله صلّی الله علیه و سلّم: الائمة مِن قریش ... .» (المستدرک، ج4، ص76)